کسوت سکوت

وبلاگ شخصى على جعفرى افشار|ارهان

کسوت سکوت

وبلاگ شخصى على جعفرى افشار|ارهان

کسوت سکوت

سر برگ هارو بخونید !
توصیه اکید دارم که در فضاى این وبلاگ ماسک نزنید !
و اینکه چون بر اساس اتفاق هایى که برام میوفته آپ میکنم، پست هایى که میزارم اکثرا با هم در ارتباط هستن ! پس اگه ابهامى بود به پست هاى قبلى مراجعه کنید !

دنبال کنندگان ۱۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
  • ۹۳/۰۱/۰۴
    حد
  • ۹۳/۰۶/۲۷
    ٢٧
آخرین نظرات
  • ۲۶ فروردين ۹۶، ۱۵:۵۰ - علی صالحی
    awesome
نویسندگان

چه مرگمونه ؟

جمعه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۰ ب.ظ
الان دارم روی دو تا داستان جدید هم زمان کار میکنم ! یه سوال مغزمو بد درگیر کرده !
ما مثلا نویسنده ها (!) چه مرگمونه ک رک و راست حرفمونو نمیزنیم ؟
شعر میگیم ، داستان مینویسیم  ، استعاره و کنایه و تشبیه  ، همشون فقط یه کار میکنن ; اونم اینکه حرفمونو پشت یه خروار کلمه پنهون (پنهان) کنن !

ولی چرا ؟ ما از چی میترسیم ؟
  • ارهان

نظرات  (۵)

فک کنم این رباعی از نیما کمکت کنه

دردا که نگشت هر کسی محرم ما
اگاه نشد به دل ز بیش و کم ما
انی که نشاندمش سخن ها در گوش
دیدم که ز دور خنده زد بر غم ما
#نیما_بوشیج

نه خدایی نگاه کن چقدر خوبه
پاسخ:
نمیدونم على ... شاید
  • مــــــــ. یــ.مــ
  • شاید از اینکه گفته هامون قد نوشته هامون دلنشین نباشه

    یا از مردمی میترسیم که به خوندن کنایه ها و استعارات و به به و چه چه کردن بیشتر عادت دارن

    تا شنیدن موضوع به طور عریان ...
    و قضاوتشون...
    پاسخ:
    بحث اینجاس ک ما قراره چه چیزیو به مردم بفهمونیم ؟
    وقتی هر خط که جلو تر میریم موضوع اصلی بیشتر پوشونده میشه ؟
  • آقاگل ‌‌‌‌
  • بعضی اوقات هست حالت خرابه، دلت گرفته، حوصله نداری.
    بعد همین رو میاری روی کاغذ! و با کمال تعجب یک نوشته طنز ازش در میاد.
    این اوج فاجعه است! جایی که تو از سر دل گرفتگی نوشتی! و دیگران از ته دل میخندند!

    پاسخ:
    واقعا دنبال یه جوابم واسه این سوال !
    چرا ؟
    به بزرگ تر از خودمون که نمیتونیم بگیم 
    این درسته
    اون غلط
    کوچیکتر از خودمونم که نصیحت سرشون نمیشه
    مخصوصا گودزیلاهای دهه ۸۰ که یه ورژنشو ما داریم تو خونه
    پس باید یه جوری نوشت که نه به بزرگتر ها بربخوره
    نه کوچیکترا جبهه بگیرن
    البته من نویسنده نیستم
    فقط فکرمو گفتم
    پاسخ:
    بانو موضوع اینجاس ک اگه نمیخوایم بفهمن چرا مینویسیم؟ 
    شاید چون به جایگزین کردن عادت کردیم بعد الان اوضاع به سمتی رفته که سادگی رو چرند بدونیم ...هرچی بیشتر بپیچونیم جریان رو موفق تریم و این صحبتا...ولی خب شاید یه جورایی برای خودمون مینویسیم...چون اخرش هرچقدر هم ساده حرف بزنی یاروها برداشتای متفاوتی دارن حتی از ساده ترین جمله ها ام ور میدارن مفاهیم فلسفی فلان درمیارن ...یه بحث تو وبلاگ کلاغ پسر هم شد درباره اش...شما میتونی حرفت رو ساده بزنی ولی خب همیشه یه سری عامل هست که ادم وادار به زمینه چینی و فلان میکنه اما درباره نوشتنه خب نوشتن هنره یه جورایی بعد هنر عموما-نه همیشه- به نظر میرسه که باید پر زرق و برق باشه نسبت به یه چیز معمولی اونم به خاطر جلب مخاطب از یه طرف یکی دیگه ام که به ذهنم میاد اینه که خیلی وقتا برای نشون دادن یه چیز عمیق باید بولدش کرد مثلا حسا بدون بولد کردن و ب همون حالت که وجود دارن رقیقن انقدر که تاثیر خاصی نمیذارن ولی باید بشینی هی توضیح بدی و به زمین و زمان ربطش بدی تا تازه مخاطبه بفهمه اون حس چه شکلیه یه جورایی باید تطبیقش بدی با چیزایی که یاروها باهاش اشنایی دارن....این بود انشای من :| تازه ادامه داشت :| 

    پاسخ:
    ادامه ش رو هم میخوام !
    خب فرض رو بر درست بودن حرفات بذاریم !
    اینجوری همیشه آدم هایی هستن ک چیزی ک خودشون میخوان رو برداشت میکنن ! و ما هم ک برای خودمون مینویسیم ، پس چرا نوشته هامونو تو یه دفترچه توی یه صندوق واسه خودمون نگه نداریم !
    مردم ک چیزی از نوشته کذایی نمیفهمن ! برداشت خودشونم ک میکنن ! خب چه مرض فیلانیه ک هم یارو ها رو علیه خودمون بشورونیم (به شورش برانگیزیم :پی) هم درد روی درد اضافه کنیم ؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی