ارهان .../
چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۳، ۰۱:۲۵ ب.ظ
ته نوشت : همین جا میگم نخونید ... هیچی نمی فهمید !
از پی دلیل گشتن ها پشت این صورت در آرامش و خنده ای از عمق پوست.
که دلیل نوشتنی باشی بعد این همه قلنجِ انگشت هام ...
خوش حال شوم از دوباره با هم بودن ... شاید کمی احساساتی شده باشم ... شاید هم زود به نتیجه رسیدن باشد ...
منتظر بمانم و حوصله ام سر برود که دست به کیبرد بکشم بنویسم که خوشحال خواهم شد ...
وچند نفر دور از جانشان ، علاف بنشینند و بخوانند که ارهان دوباره چه مینگارد از بی "تو" بودن هایش
یا این بار با کدام شعر جریح شده که دوباره بنویسد !
که اصلا برای چی مینویسم ؟ انگشتانم بی اختیار روی کلمات می لغزند ... نا آرامم ... بدون اینکه چیزی در ذهنم مرا روشن کند که باید از چه بنویسم ... لغت های یکی پس از دیگری ادا میشوند ... گنگ ... نا مفهوم ... که حتی خودم نفهم چه نگاشتم و همین الان ته نوشتم را اول صفحه بنویسم : نخوانید ... وقتتان با ارزش تر است از نوشت های یک نسبتا هیولا !
نفسی نماند ... این را بخوانید که بلکه چیزی بفهمید :
از پی دلیل گشتن ها پشت این صورت در آرامش و خنده ای از عمق پوست.
که دلیل نوشتنی باشی بعد این همه قلنجِ انگشت هام ...
خوش حال شوم از دوباره با هم بودن ... شاید کمی احساساتی شده باشم ... شاید هم زود به نتیجه رسیدن باشد ...
منتظر بمانم و حوصله ام سر برود که دست به کیبرد بکشم بنویسم که خوشحال خواهم شد ...
وچند نفر دور از جانشان ، علاف بنشینند و بخوانند که ارهان دوباره چه مینگارد از بی "تو" بودن هایش
یا این بار با کدام شعر جریح شده که دوباره بنویسد !
که اصلا برای چی مینویسم ؟ انگشتانم بی اختیار روی کلمات می لغزند ... نا آرامم ... بدون اینکه چیزی در ذهنم مرا روشن کند که باید از چه بنویسم ... لغت های یکی پس از دیگری ادا میشوند ... گنگ ... نا مفهوم ... که حتی خودم نفهم چه نگاشتم و همین الان ته نوشتم را اول صفحه بنویسم : نخوانید ... وقتتان با ارزش تر است از نوشت های یک نسبتا هیولا !
نفسی نماند ... این را بخوانید که بلکه چیزی بفهمید :
ناگهان زنگ مـی زند تلفن، ناگـــهان وقت رفتنت باشد...
مرد هم گریه می کند وقتی سر ِ من روی دامنت باشد
- ۹۳/۰۸/۱۴
گاه ادم پر است از حرف پر است از شعر پر است از...
اما نمی داند چه بنویسد...مغزش خالی ست از هر حرفی
شعری نوشته ای...!
وقتی ادم اینطور می شود یعنی درد مغز استخانش را
سوزانده است!
اینطور وقت ها ادم باید برای خودش مرگ تجویز کند!