یلدا بافتنی قرمز روی دوشش بود ، یلدا آتش زیر خاکستر ، یلدا گرمای کرسی بود .
یلدا نفسهای توی حیاط ، یلدا بخار نشسته در سینه هامان بود .
یلدا پایان سرخ درخت ، یلدا خش خش برگ ها زیر پامان بود
یلدا آش دست پخت مادر بزرگ ...
یلدا سرش روی پای من است ، یلدا، دستانش اما برای تو . یلدا چشمی به سیاهی شب دارد . یلدا برق چشمش ستاره باران بود . یلدا انار سرخ توی سبد ، یلدا دلش خونِ دانه های انار . یلدا ماهیِ قرمزِ حوضِ فیروزه ، یلدا تنش تُنگ بلور ، یلدا دلش تنگِ تنگِ تنگ
یلدا شبنم روی شب بوها، یلدا گونه های خیسِ باران بود ،
یلدا دست کز کرده در جیب، یلدا سر بی سوادای او... یلدا دلش بی تابِ بی تاب است ! یلدا سرش گرم تاب بازی بود ...
یلدا برایش شعر دم میکرد ، یلدا سرش گرمِ دل حافظ ! یلدا برایم آب آوردند ، یلدا سرم سوز زمستان بود.
یلدا، سرخ بوسه هایش بود ، یلدا شبی هم رنگ چشمانش ! یلدا کبود از بوسه ی دیروز ، یلدا شبی هم رنگ امروز است !
یلدا شرینی هندوانه ی توی حوض ، یلدا تلخ تر چای توی سینی . یلدا گرمای کرسی ، یلدا سرمای اول زمستان .
یلدا ، شب سخت جان کندن پاییز بود . یلدا تمام پاییز را میخواست .